۱۳۸۸ آبان ۲۰, چهارشنبه

سالگرد یک شهادت



صبحی است نیمه روشن و مردی پریده رنگ
بیمار و زار و خسته ولی با ثبات کوه
از محبس آورندش و در چهره اش پدید
آیات سر بلندی و والایی و شکوه


یکبار خورده تیر ز دست "فداییان"
یک بار نیز ضرب چاقوی "بی مخی"
در پیکرش نمانده دگر پاره یی رمق
یک چند بوده همدم آهی و آوخی


در بامداد سرد و غم افزایی این چنین
بیمار را به مقتل آزادگان برند
"سید حسین فاطمی" آن زنده نام را
با حال تب به جوخه ی اعدام بسپرند


گفتند عفو خویش ز درگاه شه بخواه
تا وارهی ز کشته شدن در پناه او
گفتا که هرگز این نکنم، به که جان خویش
بهر وطن سپارم و میرم به راه او


بیمار برکشد سر و یک لحظه خویش را
ستوار وانماید و خرسند و رادفر
هرگز به خویشتن ندهد راه، وحشتی
کز راز جاودانه شدن هست با خبر


داند که خون اوست در این خشکسال رشد
کآرد نهال نهضت ملی به برگ و بر
زین روی تن به مرگ دهد با رضای دل
تا خود کند حقیقت ایثار، جلوه گر


رخصت نمی دهد که ببندند چشم او
فریاد می زند: "شه جلاد مرده باد!
آن کس که نام نیک مصدق کند تباه
نامش ز کارنامه ی هستی سترده باد"


در خون کشند پیکر آن بی گناه را
کو عاشق است، عاشق ایران پر سکون
فریاد "زنده باد وطن" سر دهد ز جان
آنجا که لاله گون کند این خاک را به خون


نامش "حسین" بود و به سان نیای خویش
پیش "یزید" عصر به تسلیم تن نداد
در خون تپید و شد به قدمگاه حق شهید
سر جز به راه ملت و عشق وطن نداد


پی نوشت: مهندس بازرگان در عاشورای سال 1340 در یک سخنرانی شورانگیز گفت: ""ما یک عمر گفتیم اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد.. من مي‌خواهم امروز بگويم اللهم العن من قتل دكتر سيدحسين فاطمي."


امروز هم من می خواهم بگویم: اللهم العن من قتل محسن روح الامینی، اللهم العن من قتل سهراب اعرابی...

۶ نظر:

بهناز گفت...

من هم می خواهم بگویم:اللهم العن من قتل محسن روح الامینی، اللهم العن من قتل سهراب اعرابی...

روزی چند بار فکر می کنم خدا می بینه اشک هامون رو دیگه؟ می بینه؟ میبینید؟ بعد، "خسته نشدید از چرخاندن ِ نگاه ِ مهربانتان در مربای ِ ابرها"؟

ناشناس گفت...

سلام
کاش بیشتر از دکتر فاطمی می نوشتید. دلم می خواست بیشتر از ایشون می دونستم.

آزاده گفت...

من می گویم یا حسین!
اللهم العن من قتل ندا!
همین جور ادامه بدهیم یک زیارت عاشورایی ازش می شود ساخت.

Mitra Shamsi گفت...

چه دیر داستان حسین را می فهمم چقدر دیر! چه غریب است این بیت:

نامش "حسین" بود و به سان نیای خویش
پیش "یزید" عصر به تسلیم تن نداد
در خون تپید و شد به قدمگاه حق شهید
سر جز به راه ملت و عشق وطن نداد

سماء گفت...

یا مغیث من لا مغیث له
سلام
کاش داستان همسر این شهید را هم می نوشتید..ظلم های انتخاباتی ا.ن را می گویم..جای نقل است ...زیاد
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و اصحاب محمد و آخر تابع له علی ذلک

fadayemam@hotmail.com گفت...

بنام خدا
ای برادران و خواهران، سی‌ سال انقلاب و از خود گذشتگی آخرش همین ؟ نمیتونم باور کنم که اینطور که با مردم رفتار میکنند با اصول اسلامی توافق داشته باشد . اینطور که به نظر میاید روز سالگرد انقلاب ما باید دوباره روی بام برویم تا ارزشهای این انقلاب را به خاطر خودمان و رهبرآنمان یاداوری کنیم که آیا انقلب اسلامی یعنی این ؟ تا وقتی‌ دیر نشده رهبران ما باید بیدار شوند که این طرز رفتار با ملت مسلمان واقعا غیر اسلامی هست خداوند از ظلم احدئ نخواهد گذشت . الله و اکبر ، الله و اکبر ، الله و اکبر