۱۳۸۸ مهر ۱۶, پنجشنبه

هفتم تیر ماه هشتاد و هشت. مجلس شورا




"سخنران بعدی، جناب آقای مسعود پزشکیان، نماینده ی محترم تبریز، اسکو و آذر شهر هستند که پنج دقیقه وقت دارند".

ظرف همین پنج دقیقه بود که پزشکیان، خیلیها را مثل من حیرت زده کرد. فیلم این نطق پنج دقیقه یی را بارها تماشا کرده ام و گریسته ام و مطمئنم که این شجاعت صافدلانه اش در تاریخ باقی خواهد ماند. دوست دارم متن سخنانش را توی وبلاگم پیاده کنم تا اگر کسی فیلم را ندیده، بتواند اینجا بخواند. کاش تمام بغضش و تمام حال غریب و شوریده اش را هم می توانستم اینجا با همین کلمات منتقل کنم:

من به سرعت مطالبم رو خدمت شما بزرگواران عرض می کنم. با تاکید بر قانون مداری و بیانات مقام معظم رهبری، بر اساس همون قانون دلم می خواد چند تا حرف بگم خدمت شما. شهید بهشتی می فرماید که من تلخی برخورد صادقانه را بر شیرینی برخورد منافقانه ترجیح می دهم. شهید مطهری در کتاب داستان راستان مثالی را از حضرت علی علیه السلام و یک مسیحی می آره که کار به دادگاه می کشه به خاطر زرهی که از حضرت علی گم شده بوده و دست مسیحی بوده. در دادگاه حضرت علی که معصومه، محکوم می شه و چون شاهد نمی تونه بیاره، مسیحی آزاد می شه. یعنی علی هم در دادگاه باید بتونه شاهد بیاره تا حرفش رو به کرسی بنشونه. در جامعه یی که ما زندگی می کنیم، راحت به هر کسی دلمون بخواد تهمت می زنیم، افترا می بندیم بدون این که به دادگاه رفته باشیم و بعد آبروی او را می ریزیم و بعد می گیم همه چیز را باید درست ببینیم و باید قانونی دید.

حضرت علی علیه السلام در نامه ش به مالک اشتر می فرمایند که: "فاملک هواک و شحّ بنفسک عمّا لا يحلّ لک فانّ الشّحّ بالنّفس الانصاف منها فيما احببت و کرهت" هوای نفست رو جلوش رو بگیر. و جلودار .. .در حقیقت.. عملت باش. الشّحّ بالنّفس یعنی این که الانصاف منها فيما احببت و کرهت. انصاف رو مراعات کنی برای اونی که دوست داری و اونی که دشمن می داری. انصاف رو مراعات کنی. " و اشعر قلبک الرّحمة للرّعيّة و المحبّة لهم و اللّطف بهم" با تمام وجودت به مردم عشق بورز، مهر بورز، و از مردم دفاع کن. " و لا تکوننّ عليهم سبعا ضاريا تغتنم اکلهم‏" برای مردم مثل یک حیوان وحشی نباش که به جونشون بیفتی و لت و پارشون بکنی. "فانهم صنفان" این مردم دو دسته اند. "إمّا أخٌ لک فی الدّین، و إما نظیرٌ لک فی الخلق" یا برادر دینی تو اند، یا در خلقت با تو برابرند. " يفرط منهم الزلل و تعرض لهم العلل و تؤتي علي ايديهم في العمد و الخطا" گرفتار می شن، مشکل دارن، خطا می کنند. عمداً و با سهواً. "فاعطهم من عفوك و صفحك" بگذر از اینها. با رحمت و گذشت با اینها برخورد کن. اینها مردمن. باید با گذشت با مردم برخورد کرد. سهواً و عمداً اگر اشتباه بکنن. ... در آخر می آد می گه " وقد استکفاک امرهم ، و ابتلاک بهم" تو رو داریم به اینها امتحان می کنیم. " و لا تندمن علي عفو ، و لا تبجحن بعقوبه و لا تسرعن الي بادره وجدت منها مندوحه ، و لا تقولن : اني مؤمرٌ آمرُ فأطاع" وقتی می تونی گذشت کنی، گذشت کن. وقتی می تونی مداخله ی تند نکنی، تحریک نکنی، نزنی، نزن. نگو من همینم امر می کنم دیگران باید اطاعت کنن. و لا تقولن : اني مؤمرٌ آمرُ فأطاع. من امر می کنم هر کی صداش در بیاد پدرش رو در می آرم.

این مردمه! با مردم باید مثل مردم برخورد کرد. مثل انسان برخورد کرد، و با انسانیت. اگر ما راه علی رو بریم، حرف علی رو گوش کنیم، منصفانه به همه گوش کنیم، و مثل یک انسان با دوست و دشمن خودمون هم منصفانه برخورد کنیم، قطع و یقین تمام قائله ها می خوابه. تمام مشکلات حذف می شه. ولی وقتی در یک جامعه یی یکی رو بگیریم، فقط یک صدا رو بلند کنیم و اجازه ندیم دیگران حرف بزنن و هر کی حرف زد انگ بهش بچسبونیم، اون وقت معلومه چه اتفاقی می افته. حالا هر چقدر هم فریاد بزنیم که اصلاحش بکنیم، اصلاح نمی شه. انصاف رو باید مراعات کنیم. صدا و سیما باید انصاف رو مراعات بکنه. سیستم های نظامی و امنیتی باید انصاف رو مراعات بکنن. ما حق نداریم خلاف قانون... خلاف قانون با انسانها برخورد بکنیم.

در اینجا نمایندگان ضد ملت شروع به هوار کشیدن و هو کردن پزشکیان می کنند تا نتواند حرفش را بزند و عده یی هم داد می زنند: دو! دو! که گویا یک جور ورد است. پزشکیان با بغض و فریاد می گوید:

اگر شما معتقد به مقام معظم رهبری هستید، صبر کنید من حرفم رو بزنم. نپذیرید! نپذیرید! اگر ما ولایتی هستیم... ملت شریف ایران بداند! این پیام مال حضرت علی است. این گفتار و رفتار علی است. خودتون قضاوت کنید - بینی و بین الله - که ما علی گونه عمل می کنیم؟ یا بر اساس نگاه خودمون و دسته ی خودمون و گروه خودمون عمل می کنیم. این قضاوتی است که ملت باید بکنه. شما هم باید بکنید. و این امتحانی است که خداوند بین ما و شما و آخرت خواهد کرد. نه این که ما مثلا بلند شیم هر چی که دلمون خواست بگیم و هر کی خواست حرف بزنه بگیم: دو! دو! چهار! هر چی که هست! والسلام.

۷ نظر:

reza گفت...

منم خیلی از این سخنرانی خوشم اومد...انصافا خیلی خوبه که آدم اینقدر روی قرآن و نهج البلاغه مسلط باشه و توی مسیر درست هم حرکت کنه...خیلی کار خوبی کردی که این متن رو پیاده کردی...

مهاجر گفت...

سلام
فقط می تونم بگم کارت خیلی عالی بود
درباره اون دوست دانشجویی هم که باهاش صحبت کردی باید بهش بفهمونی که عناد بی دلیل خوب نیست. و آدم نباید به پای این دشمنیش مردم بی گناه رو قربونی کنه

زینب صفری گفت...

سلام. ندیده بودم کامنتای خصوصیمو. من چی کار کنم که تو منو یادت نمیاد؟ باور کن دیگه هیچ نشونه ای به ذهنم نمی رسه. اصلا دیگه شک کردم اگه منم ببینی یادت بیاد. حالا چه اهمیتی داره. فکر کنم بی خیال بشی راحت تر باشی.

ناشناس گفت...

من فیلمش را دیده ام فوق العاده عجیب و تاثیر گذار است

ستاره گفت...

سلام و شبت بخیر

مثل اینکه بلاخره طلسم شکست.

ممنونم از مطالب ظریفی که انتخاب میکنی

و یا خودت مینویسی.

تمام مطالب قبلی را خواندم و برای

جنبش سبز موفقیت آرزو میکنم.

من هم در آدرس قدیمی یعنی بلاگفا آپم

در پناه حق

جوينده گفت...

سلام
روزي با شرفهاي ايراني بر بي شرفها غلبه خواهند كرد.
انروز روز جهاني شرف نام خواهد گرفت.
( طنز نبود)

آزاده گفت...

سلام
این روزها همه مان انگار به دنبال کور سویی هستی، از کوچک ترین حمایت ها شاد می شویم و از کوچک ترین موقعیت ها استفاده می کنیم. سر عقل آمده ایم انگار