راهپیمایی بیست و پنجم خرداد، یک نقطه ی عطف در تاریخ ایران شد. آن روزهمه چیز با همیشه فرق می کرد. انگار تمام نیروهایی که قشنگی و پاکی و شور زندگی را می کشند و فراخنای زندگی کودکانه را تبدیل به تنگنای روزمرگی می کنند، آن روز غافلگیر شده بودند و پیدایشان نبود. یک مردمی بدون مزاحمت آنها آمدند توی خیابان و ناممکن را ممکن کردند. مثلا ما فکر می کردیم ناممکن است که این تعداد جمعیت بیرون بیایند و یک شیشه هم نشکنند. خون از دماغ کسی نریزند. ولی شد! مثل جشن واقعی شیرها بود، و من در خلسه و مستی این جشن غرق بودم و خدا خدا می کردم که سر و کله ی کفتارها هیچ وقت پیدا نشود. اما می دانستم که ناگزیر، آنها هم کم کم از راه می رسند. کسانی که دیر می رسند و زود می خواهند سر سفره بنشینند.
شناختن کفتارها، خیلی هم سخت نیست. کسانی که می خواهند آن شکوه و اصالت جنبش سبز را تحریف کنند و آن را در حد یک شورش مبتذل برای تغییر رژیم، پایین بیاورند. انگار خون ندا و سهراب و محسن و رامین و ... ریخته است که آخرش تقی برود و قلی بیاید! نه مردمی که من دیدم، نمی خواستند یک ارباب را با ارباب دیگر عوض کنند. آنها "آزادی" می خواستند. و آزادی، ویژگی های خودش دارد. نباید به این نگاه کرد که چه کسی تندتر حرف می زند و فحشهای آبدارتر می دهد! بلکه باید دید چه کسی آن نقاط اتکای هستی شناختی "آزادی" را رعایت می کند.
مثلا یک خاصیت آزادی، "شفاف بودن" است. آزادی، روشن است. راهی که ابهام درست می کند، هرگز به آزادی ختم نشده است و نخواهد شد. تمام دیکتاتورهای تاریخ، مبهم حرف می زدند. اگر یک نفرشان بوده که روشن حرف می زده، بیاورید من ببینم!
اگر به شعارهای روز 25 خرداد نگاه کنیم، می بینیم که شعارها بسیار معصومانه و شفاف بودند. مثلا: "دروغگو دروغگو شصت و سه درصدت کو؟" واضح است. کسی برداشت دیگری از آن نمی کند. من به خاطر این که می خواهم وبلاگم را حفظ کنم، مثال دیگری نمی زنم. خودتان به شعارهای آن روز فکر کنید ببینید آیا شفاف نبودند؟ این ها شعارهای نابی بودند که خود مردم می ساختند. هیچ کس به مردم یاد نداده بود. خودشان دغدغه هایشان را به شکل شعار در می آوردند و فریاد می زدند.
اما کم کم، پای تلویزیونهای خارجی هم به عرصه ی شعارسازی باز شد و با تبلیغات خود سعی کردند شعارهای مورد نظر خودشان با بین مردم جا بیندازند. سه نمونه از مشهورترین این شعارها را بررسی کنیم تا ببینیم تمامشان مبهم هستند:
1. "جمهوری ایرانی": همه می دانیم که چیزی به اسم جمهوری ایرانی وجود ندارد و فرق آن هم با جمهوری ژاپنی یا جمهوری آلمانی یا جمهوری نپالی یا ... مشخص نیست. به طور شفاف معلوم نیست که منظور از شعار جمهوری ایرانی چیست. مردمی که این شعار را از تلویزیونهای خارجی شنیده اند و تکرار می کنند، احتمالا منظورشان "حاکمیت ملی" است. ولی این شعار خیلی چیزهای دیگر (مثل تقابل قید "ایرانی" با قید "اسلامی" و در نتیجه ضدیت با اسلام) را هم در ذهن تداعی می کند که دستاویز گروهها و جریانات سیاسی مختلف شده است.
2. "نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران": احتمالا مردمی که این شعار را سر می دادند، منظورشان همان ضرب المثل قدیمی بود که می گوید: چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است. اما از آنجا که این شعار شفاف نیست، از آن برداشت های دیگری (مثل ضدیت و کینه ی قومی و نژادی علیه فلسطینی ها و لبنانی ها) هم شده است و دستاویز جریانات سیاسی مختلف شده است.
3. "اوباما! اوباما! یا با اونها یا با ما": این شعار هم دستپخت جناب آقای سازگارا است و قبل از سیزده آبان، ایشان در صدای آمریکا مدعی شد که "مردم" قرار است در این روز این شعار را بدهند. امری که حتا مورد اعتراض مجری برنامه (جمشید چالنگی) هم قرار گرفت که چه گونه شما پیشاپیش می دانید مردم چه شعاری خواهند داد؟! به هر حال عده یی از مردم این شعار را تکرار کردند تا احتمالا به رابطه ی غیر شفاف دولت ایران با دولت آمریکا اعتراض کنند و نگرانی خود را از امتیازدهی به کشور بیگانه یی که دشمن قدیمی ملت ایران هم بوده است، ابراز کنند. ولی این شعار هم شفاف نیست و از آن برداشت های دیگری (مثل درخواست از اوباما برای دخالت در امور ایران و نقض استقلال ایران) هم می شود و قطعا در روزهای آینده دستاویز جریانات سیاسی مختلف خواهد شد.
من امیدوارم خدا شر این آقا بالاسر ها و "اربابان کوچک آزاده کننده" را از سر ما کم کند. این انقلابیون حرفه یی، در تاریخ هر بار آمدند بهشت بسازند، جهنم ساختند ولی باز هم از رو نمی روند و ول کن معامله نیستند! تقصیری هم ندارند! لابد احساس وظیفه می کنند که به ما ملت بی شعور و نادان و صغیر، خط بدهند که بفهمیم چه کار باید بکنیم!
نمی دانم چه بگویم فقط امیدوارم یک بار هم که شده بروند کنار بگذارند خود مردم رهبری خود را بر عهده بگیرند. امیدوارم همین یک بار ما را رها کنند و نسخه های از پیش آماده شان را (که تا حالا هیچ علیلی را شفا نداده) در حلق ما نریزند، تا ما شعارهای شفاف و روشن خودمان را بسازیم و راه بی نقشه اما روشن خودمان را برویم. الهی آمین.