۱۳۸۸ آذر ۱۰, سه‌شنبه

حقایق خفن درباره ی وقایع پس از انتخابات

یکی از فرماندهان سپاه اخیرا اعلام کرده اند که چند نفر از کسانی که با معترضان پس از انتخابات برخوردهای خشن کرده اند، دستگیر شده اند مشخص شده که اینها بسیجی نبوده اند، بلکه "بسیجی نما" بوده اند و لباس بسیجی پوشیده بودند.

فکر می کنم باید در روزهای آینده منتظر این اخبار باشیم:

- یکی از تحریک کنندگان اصلی اغتشاشات اخیر دستگیر شد. وی که احمدی نژاد نبوده بلکه "احمدی نژاد نما" بوده در روز بیست و چهارم خرداد (که هنوز شورای نگهبان صحت انتخابات را تایید نکرده بود) در میدان ولیعصر در حالی که لباس احمدی نژاد را پوشیده بود، با پوشیدن شال سبز و توهین به طرفداران کاندیداهای دیگر از جمله "خس و خاشاک" و "همجنس باز" خطاب کردن آنها و مقایسه ی آنها با کسانی که "تیم فوتبالشان باخته و شلوغ می کنند"، جشن پیروزی زودهنگام و غیرقانونی برای خود ترتیب داد و زمینه ی اغتشاشات خیابانی را فراهم کرد.

- یکی از سرکردگان خشونت های صورت گرفته بر معترضان پس از انتخابات دستگیر شد. وی که احمد خاتمی نبوده بلکه "احمد خاتمی نما" بوده، در خطبه های نماز جمعه با پوشیدن لباس احمد خاتمی اقدام به تحریک برای برخوردهای خشن و "بی رحمانه" با معترضین به نتیجه ی انتخابات کرده بود.

- مقداری باتوم که معلوم شد باتوم نبوده بلکه "باتوم نما" بوده اند، کشف و ضبط شدند. این باتومها را بر سر و صورت و دست و پای زن و بچه ی مردم می کوبیدند (این که کی می کوبید مهم نیست. شاید بسیجی نما، نیروی انتظامی نما، یا هر چی نمای دیگه) در حالی که اینها اصلا صدمه یی به مردم نمی زند ولی خود را به شکل باتوم در آورده بودند تا مردم خیال کنند دارند دچار صدمه می شوند.


- یک شی نورانی که معلوم شد خورشید نبوده بلکه "خورشید نما" بوده در آسمان دستگیر شد. به اطلاع هموطنان می رساند تا اطلاع ثانوی، همیشه شب است. بروید خانه هایتان بخوابید.

۱۵ نظر:

زهرا گفت...

جالب بود.احمدی نما بودن که هیچ...خدا نکنه آدم گیر انسان نما بیفته.

مهاجر گفت...

من می ترسم بعدش بیان اعلام کنن که این وبلاگ توسط امیرحسین نوشته نمی شده و توسط امیرحسین نما نوشته می شده
باحال میشه ها

آزاده گفت...

ها! فهمیدم پس اونی هم که امروز بهت زنگ زد آزاده نبوده آزاده نما بوده!

خورشید عالمتاب گفت...

خب آقای امیرحسین نما
اصلا نمی پرسی حالی از ما؟
شاید اتفاقی برایمان افتاده باشد.
که خبری ازمان نیست
بعد همینطوری می آیی و ..... لا اله الا الله
عجله موقوف
این روزا درگیر مراسمات امور خیریه در ارتباط با امور ازدواج هستم.
مگر نشنیده بودی؟
اصلا فرصت نمی کنم تا کمی سر بخارانم
الان هم ساعت 12 و بیست دقیقه شب است و اندکی بعد باید بخوابم
برادر سبز پوش
خیلی به سوال هایت فکر کردم
مقداری هم به چالش افتادم
البته از اینکه اعتراف بکنم نگران نیستم و هیچ ترسی هم ندارم
تمام نگرانی من از پاسخ های آبکی بود
لذا اندکی صبر کردم تا در مرحله اول خودم را قانع کنم.
در مورد دروغ های احمدی نژاد:
به طور جد جواب قانع کننده ای برایت ندارم. اما می خواهم منصفانه نظرت را به نکته ای جلب کنم. قبلش از گله بکنم از تند روی هایت. شما که مدعی احترام گذاشتن و ادب هستی و مدعی روشن فکری و .... بماند انتظار نداشتم تا اینگونه مخاطب شما باشم
ادب مرد به ز دولت اوست ...
بنده فیلم دقیق و کاملی از این صحنه مربوط به تعریف خاطره احمدی نژاد در دفتر آیت الله جوادی آملی ندیدم. لکن از شما سوال دارم تمام دروغگو بودن احمدی نژاد به خاطر همین دروغ است؟
در ثانی آیا احمدی نژاد تصوری از هاله نور را تعریف کرد؟
آیا در رسانه ها صحبت های ایشون تحریف شده اند؟ که ایشون تکذیب می کند؟
حالا فرض کنیم واقعا این اتفاق افتاده و ایشون مرتکب چنین خطایی یا به اصطلاع دروغی شده باشد این دروغ چقدر اهمیت دارد که به خاطر آن دست به اغتشاش بزنیم؟ آیا شما به خاطر این دروغ احمدی نژاد دست به اغتشاش زده اید؟

خورشید عالمتب گفت...

اگر به خاطر این دروغ دست به اغتشاش نزده ایم پس باید هدف از اعتراض و اغتشاش را مشخص کنیم.
در مورد مشایی:
همانطور که رهبر معظم انقلاب در باره آقای مشایی موضع گرفتند و حکم دادند تا ایشون از سمت انتصابی عزل گردند. نظر ما هم نظر رهبری است. حالا آقای احمدی نژاد خیلی روی ایشون حساس هستند و دوستشون دارند و از ایشون دفاع می کنند. که این قضیه موجبات نارضایتی خود اصولگراها را هم فراهم کرده است.
اما باز هم سوال و نکته:
این سوال را هم از خانم زهرا می پرسم و خواستار تفکر منطقی از طرف امیرحسین نما و خانم زهرا هستم. جوابتان را برای خودتان نگه دارید
آقای مشایی چقدر منافع ملی و فراملی ایران را به خطر می اندازد؟
می گویید یک جا گفته است دوره اسلامگرایی تمام شده است. معمولا در خصوص مسائل مذهبی هرکجا احساس خطر شده است روحانیون و طلبه ها به نوبه خود قیام کرده اند.
البته برای ما مهم است. که کسی برخلاف منافع اسلام سخن نگوید که اعتراض هم کردیم. اما آیا این مورد آنقدر اهمیت دارد که بخواهیم به خاطر آن دست به اغتشاش بزنیم؟

خورشید عالمتاب گفت...

در مورد مشایی و هاله نور احمدی نژاد اعتقاد بنده این است که ای کاش بهانه مهمتری داشتید تا در مورد آنها با هم به مباحثه بپردازیم.

خورشید عالمتاب گفت...

اما در مورد خاتمی:
ادعای ارتباط با بنیاد سوروس را من استناد می کنم به صحبت های ابطحی و کیان تاجبخش در صحن علنی دادگاه
اما شما خواهید گفت اعتراف هایی که تحت شکنجه و فشار از اینها گرفته شده است واقعیت ندارد.
نکته: اعترافات این آقایان در صحن علنی دادگاه بوده بدون هیچ فشاری. می توانستند در دادگاه اعتراض کنند و بگویند که این اعترافات تحت فشار بوده به خصوص اینکه از تلویزیون پخش زنده شد. آقای ابطحی و عطریانفر هم مصاحبه تلویزیونی داشتند که می توانستند در این مصاحبه ها این قضیه را روشن کنند. کافی بود یک بار یک اشاره کوچک می کردند تا دوباره مردم را به خیابان ها بریزند.
اگر راهشان حق است چرا می ترسند؟ چرا این بزرگان راه سبز حاضر نیستند از جانشان بگذرند؟
چرا مردم در کف خیابان ها از جانشان بگذرند اما سردمدارانشان یک ذره حاضر به جانفشانی نیستند؟
غیر از این است که برای زر و زور دنیاشان تلاش می کنند؟

امیرحسین ایرجی گفت...

عالمتاب جان!
خیلی خوشحالم که می بینم با این لحن با من صحبت کردی. از اون لحن تحقیرآمیزت قبلی ت به خدا خیلی بهتره.
ما هموطن و همدین هستیم و تازه همدین هم که نباشیم بقول امام علی در آفرینش نظیر هم هستیم. چرا باید هم را تحقیر کنیم و با هم دشمن باشیم؟ من هم به خاطر دو سه کلمه ی ناجوری که برای تو به کار بردم عذر می خوام.
و اما جوابهات منطقی نیست. تو با این که این همه زمان گرفتی، ولی به سوالهای من دقت نکردی. من جواب تمام این مسائلی که در کامنت های بالا مطرح کردی را داده ام.
1. ابطحی و تاجبخش طبق قاعده ی فقهی که خودت گفتی، نمی توانند به زیان غیر اقرار کنند. پس تهمتهایشان به خاتمی مصداق "اتهام" است نه "اقرار". و باید ثابت کنند که نکرده اند.
2. قضیه ی هاله ی نور، علت اعتراضهای ما نیست. من این مثال را آوردم چون دروغ احمدی نژاد کاملا روشن است و هیچ توجیهی ندارد و از زیرش نمی تواند در برود. این بقول حقوقدانها "اماره" است که نشان میدهد احمدی نژاد راستگو نیست. و طبق آیه ی شریفه ی قرآن، خداوند به ما دستور می دهد با راستگویان باشیم. وگرنه احمدی نژاد دروغ زیاد دارد.
3. رحیم مشایی حرفهایی زده که دوستان دربند ما نزده اند. چرا اصلاح طلبان که هرگز با این جسارت چنین پرت و پلاهایی را به زبان نیاورده اند، باید به اتهام خیانت در زندان باشند ولی رحیم مشایی باید همه کاره ی دولت باشد؟
4. برخورد احمدی نژاد با مقام رهبری در قضیه ی مشایی، مصداق اهانت به رهبری و عدم ولایت پذیری است. ممکن است بگویی سبزها هم این کار را کرده اند. اولا بزرگان ما هرگز به رهبری اهانت نکرده اند. ثانیا ما چوبش را خورده ایم. پس چرا احمدی نژاد قهرمان ولایت پذیری می شود؟
برادر جان می خواهم بگویم بازی ات می دهند. بهت دروغ می گویند که از یکی مثل من متنفر شوی و به جانم بیفتی. کما این که افتاده بودی!

رز گفت...

امیدوارم تمام نماهای دنیا نابود شوند تا ما به حیقت واقعی برسیم

فهیمه گفت...

عمو امیر حسین سلاااااااااااااااام!
دیگه توی تورجان نمیبینمت.
مطلبت عالی بود خداییش این دولت هیچی که نداشته باشه،حس طنازی مردم رو بالا برده،اما اون قدر بالا که دیگه خیلی سخت خنده شون میگیره و گریه نمیکنند.
دلم خیلی براتون تنگ شده هاااااااااا

فهیمه گفت...

هی بالاخره موفق شدم برات کامنت بذارم!!!!!!!!!!
راستی شما شکلک ندارید؟!
من بدون شکلک نمیتونم منظورمو برسونم!

آزاده گفت...

برای خورشید عالمتاب
اولین بار است که با خواندن مطلبتان دلم نخواسته موهام رو بکشم یا اینکه با حرص ناخن هام رو با دندان بکنم. خوشحالم!
به نظرم هم ابطحی و هم عطریان کد های خوبی دادند برای اینکه بگویند زیر فشار هستند. آقای عالمتاب خودتان بگویید اگر ابطحی و عطریان فر چیزی می گفتند بر خلاف خواست آقایان از صدا و سیما پخش می شد؟
مگر برنامه زنده بود؟(تازه همه می دانیم که برنامه های زنده هم با تاخیرند) مگر اعتراض های بهزاد نبوی و صفایی فراهانی هنگام صحبت های این دو پخش شد؟

اندیشه-با نمای سنگ مرمر یشمی که بی نصیب نمانم گفت...

سلام امیرحسین خیلی خندیدم با خواندن این نوشته پشت کامپیوتر از بس که خلاقانه بود یه جور خندیدم که کسی فکر نکنه می گه دختره خل شده خدای ناکرده!
راستی سلام هم بر خورشید عالم تاب که تازگی ها به جزو لاینفک این چهاردیواری تبدیل شده و وقتی از اینجا می گذریم خواه ناخواه دست و پای چوبی مان توی شعاع هایش گیر می کند ... به خدا من خورشید عالم تاب را دوست دارم و امیدوارم بر همه مان بتابد ... برادرجان! گاهی وقتها اینقدر درگیر جزییاتی که مفاهیم مهم تر و کلی تر را انگار بهشان توجه نمی کنی ... اما رجعتهای مدامت را برای فهمیدن و گفت و گو کردن (امید که گفتگو باشد و بشود) تحسین می کنم!

اندیشه-با نمای سنگ مرمر یشمی که بی نصیب نمانم گفت...

سلام امیرحسین خیلی خندیدم با خواندن این نوشته پشت کامپیوتر از بس که خلاقانه بود یه جور خندیدم که کسی فکر نکنه می گه دختره خل شده خدای ناکرده!
راستی سلام هم بر خورشید عالم تاب که تازگی ها به جزو لاینفک این چهاردیواری تبدیل شده و وقتی از اینجا می گذریم خواه ناخواه دست و پای چوبی مان توی شعاع هایش گیر می کند ... به خدا من خورشید عالم تاب را دوست دارم و امیدوارم بر همه مان بتابد ... برادرجان! گاهی وقتها اینقدر درگیر جزییاتی که مفاهیم مهم تر و کلی تر را انگار بهشان توجه نمی کنی ... اما رجعتهای مدامت را برای فهمیدن و گفت و گو کردن (امید که گفتگو باشد و بشود) تحسین می کنم!

Samaa گفت...

یا مغیث من لا مغیث له
سلام
آره خوندم... یعنی همین جور موندم..پرده از یکسری حقایق برداشتن.مثل اینکه من نمی دونستم روز بیست و پنجم ماشینی مردم رو به رگبار می بنده..من فکر می کردم کشته شدگان مخصوص ان پایگاه و انهایی هستند که بازداشت شده اند نگوو... اووووو ماجرا ادامه دارد.. خیلی سوتی بوده اون متن سخنرانی.ناخواسته اطلاعاتی رو دادن که حد فاجعه اس اصلا!من جمله دانشگاه تهران .. اصلا کل اش جالبه :)))
این وبلاگر یک وبلاگر نما است!جدی نگیرید :دی